Tag: سوره‌ روم

داستان صوتی
پورحبیب

شب زود بخواب

«هدی» همراه «عزیزجون» به پارک رفته و مشغول بازی کردنه. عزیزجون به هدی یادآوری می‌کنن که دیگه وقت رفتنه و

ادامه مطلب »
داستان صوتی
پورحبیب

محله ی با صفا

بهار محله‌ی «باصفا» خیلی زیباست. اهالی محله‌ی باصفا هم مثل گلِ همیشه بهارن. «عزیزجون» قراره با خانواده‌ی «هدی» برن به

ادامه مطلب »
داستان صوتی
پورحبیب

بستنی خوشمزه

«هدی» مشغول خوردن بستنیه که «عزیزجون» بهش یادآوری می‌کنن که هنوز سرماخوردگی‌اش کاملا خوب نشده و نباید قولش رو برای

ادامه مطلب »
داستان صوتی
پورحبیب

قناری‌ های خوش‌ صدا

«هدی» و «عزیزجون» یه سر به فروشگاه «قناری‌فروشی» زدن تا از نزدیک اون‌ها رو ببینن. اونا از دیدن اون‌همه قناری

ادامه مطلب »
داستان صوتی
پورحبیب

چرا به گلها آب ندادید؟

«هدی» توی حیاطه و «عزیزجون» ازش می‌پرسن که چرا توی این سرما اومده اینجا. هدی از این‌که گل‌ها و درخت‌های

ادامه مطلب »
داستان صوتی
پورحبیب

قناری غمگین

هدی و عزیزجون با هم‌دیگه رفتن به یه مغازه‌ی پرنده فروشی. عزیزجون از این‌که اون‌همه قناری اون‌جا اسیرن، خیلی ناراحته.

ادامه مطلب »