
داستان صوتی
می خواد زلزله بیاد!
هدی و عزیز جون با هم رفتن پارک. بر خلاف روزای دیگه، پارک خیلی شروع بود. هدی به عزیز جون
هدی و عزیز جون با هم رفتن پارک. بر خلاف روزای دیگه، پارک خیلی شروع بود. هدی به عزیز جون
ریحانه خانم، دختر قصه ما همراه دایی جونش توی حیاط کنار هم نشسته بودن و صحبت می کردن. دایی ریحانه،