
داستان صوتی
کتابخانه ی فامیلی
«هدی» و «عزیزجون» مشغول صحبت کردن باهمدیگه هستن. اونا دربارهی اینکه نباید زبالهها رو توی خیابونون بریزن باهم حرف میزنن.
«هدی» و «عزیزجون» مشغول صحبت کردن باهمدیگه هستن. اونا دربارهی اینکه نباید زبالهها رو توی خیابونون بریزن باهم حرف میزنن.
«هدی» و «عزیز جون» باهمدیگه اومدن سفر و توی خلیج فارس برای دیدن دلفینهای نزدیک جزیرهی «قشم» سوار قایق شدن.
هدی و پدر و مادرش، برای عیادت عموش که قلبش رو عمل کرده، به بیمارستان رفته بودند. هدی براش سؤال