دوچرخه جدید هدی

هدی خانم یه دوچرخه جدید خریده و با اون دوچرخه با عزیز جون اومده گردش. اون ها یه قطار باری کوچیک می بینن و هدی از عزیز جون می پرسه که چرا قطار روی دو تا ریل راه میره؟ عزیز جون هم براش توضیح میده.کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرن که اگر مال […]

مثل بچه ها

هدی و عزیز جون در حال تماشای فیلم بچگی هدی کوچولو هستن که همسایه براشون آش نذری میاره و آش نذری همسایه بالایی رو هم میده به عزیزجون، چون اون ها خونه نبودن. و از عزیز جون میخواد که وقتی همسایه طبقه بالا برگشت خونه، آش نذریشون رو بهشون بده.کودکان با شنیدن این داستان یاد […]

رادیوی قدیمی عزیز جون

هدی کوچولو و عزیزجون مشغول تمیز کردن انباری خونه عزیز جون هستن. اون ها یک عالمه وسیله قدیمی پیدا کردن و کلیییی خاطره براشون زنده شد. هدی هم یه رادیوی قدیمی پیدا کرده و دلش میخواد امتحان کنه ببینه سالمه یا نه!کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرن که بعضی چیزها رو باید با […]

ماجرای روز اردو

هدی کوچولو قراره با دوستاش و معلم هاش از طرف مدرسه به اردو بره. اما درست وقت سوار شدن اتوبوس، پشیمون میشه و به عزیز جون میگه که دلش نمیخواد به این سفر بره! چون فکر می کنه از درساش عقب می افته و دیگه نمی تونه اون ها رو جبران کنه .کودکان با شنیدن […]

هدیه کار خوب

هدی جون دیروز پیش بی بی خانم بوده و بهش کمک کرده تا خونه دخترش رو حسابی تمیز کنه. آخه بی بی خانم تنها بوده و نمی تونسته همه این کارها رو به تنهایی انجام بده. دختر بی بی خانم هم برای تشکر از هدی، براش یه عروسک قشنگ هدیه آورده به اسم ماهک….کودکان با […]

آشتی خوبه همیشه!

هدی کوچولو با مامانش قهر کرده! اون اومده خونه عزیز جون و به عزیز جون گفته میخواد برای همیشه پیشش بمونه ! اما عزیز جون راهنماییش میکنه و بهش میگه که قهر کردن اصلا اخلاق خوبی نیست و خدا هم کسایی که قهر میکنن رو دوست نداره ….کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرند […]

کاشان، شهر خونه های قدیمی

توی تعطیلات ، هدی خانم به همراه خانواده اش و عزیزجون به شهر زیبای کاشان سفر کرده بودن… کاشان پر از خونه های قدیمی با معماری اصیل ایرانی و اسلامیه و هدی از این خونه های قشنگ حسابی خوشش اومده ؛ مخصوصا از پنجره های رنگی رنگیشون ….کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرن […]

مسجد خونه خداست

عزیز جون پا درد داره ! به خاطر همین هم هدی جون اومده تا توی کارهای خونه به عزیز جون کمک کنه … عزیز جون هم بهش میگه مسجد هم که خونه خداست، باید مثل خونه های خودمون تمیز و پاک نگه داشته بشه … اینجوری خدا از ما راضی تره ….کودکان با شنیدن این […]

کی از همه باهوش تره؟

عزیز جون و هدی رفتن به کتاب فروشیِ دوست عزیز جون. آخه دوست عزیز جون یه چند ساعتی کتابفروشی رو سپرده بود به دست اونا ! هدی هم از این فرصت استفاده کرد و تکالیفش رو اونجا انجام داد. قرار بود که هدی ۶۰ تا سوال ریاضی طراحی کنه……کودکان با شنیدن این داستان یاد می […]

سفید پر فایده

هدی جون و عزیز جون، توی چراگاه مشغول تماشای گاوهایی هستن که دارن با لذت تمام علف و یونجه می خورن… اما هدی براش سوال شده که چطور این علف های سبز توی بدن گاوها تبدیل به شیر سفید و خوشمزه می شه ؟کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرن که در همه حال […]